وقتي من يك كاري را دير تمام مي كنم، من كند هستم.
وقتي رئيسم كار را طول دهد، او دقيق و كامل است.
وقتي من كاري را انجام ندهم، من تنبل هستم.
وقتي رئيسم كاري را انجام ندهد، او مشغول است.
وقتي كاري را بدون اينكه از من خواسته شود انجام دهم،
من قصد دارم خودم را زرنگ جلوه دهم.
وقتي رئيسم اين كار را كند، او ابتكار عمل به خرج داده است.
وقتي من سعي در جلب رضايت رئيسم داشته باشم، من چاپلوسم.
وقتي رئيسم، رئيسش را راضي نگاه دارد، او همكاري مي كند.
وقتي من اشتباهي كنم، من نادان هستم.
وقتي رئيسم اشتباه كند، او مانند ديگران يك انسان است.
وقتي من در محل كارم نباشم، من در گشت زدن هستم.
وقتي رئيسم در دفترش نباشد، او مشغول انجام امور سازمان است.
وقتي يك روز مرخصي استعلاجي داشته باشم، من هميشه مريض هستم.
وقتي رئيسم در مرخصي استعلاجي باشد، او حتماً خيلي بيمار است.
وقتي من مرخصي بخواهم، بايد يك جلسه دليل و توجيه بياورم.
وقتي رئيسم به مرخصي برود، بايد مي رفت چون خيلي كار كرده است.
وقتي من كار خوبي انجام مي دهم، رئيسم هرگز به خاطر نمي آورد.
وقتي من كار اشتباهي انجام دهم، رئيسم هرگز فراموش نمي كند